محمدحسین بابایی
سلام پسر گلم
دیشب که خوابیدی با اینکه تمام بعداز ظهر با هم بودیم بازم دلم برات تنگ شد .
- میدونی عزیزم وقتی که بابات خونه نیست خیلی بدخلقی میکنی و یریز سراغ باباتو میگیری الان هم که یه مدتیه وقتی بابات نیست میگی من بابامو میخوام ولی دیروز خیلی خوب بودی از خواب که بیدار شدی سراغ باباتو گرفتی و گریه کردی منم تا تونستم نازتو کشیدم بعدساکت شدی با هم کارت بازی (کارتهای متضاد) کردیم.
- آب پرتقالتو مثل همیشه با اشتها خوردی بعد با هم توپ بازی کردیم خلاصه اینقدر بدو بدو کردی تا خسته شدی بعد هم من برات یه ماکارونی خوشمزه (غذای مورد علاقت) درست کردم و با اشتها خوردی .خیلی خوشحال شدم چون همیشه برا غذا خوردنت مشکل دارم.
- نمیدونم همه پسرا همین قدر بابایین یا فقط تو اینقدر بابایی هستی البته بهت حق میدم چون حقیقتاً بابایی مهربونی داری خیلی هواتو داره .
- از همون موقع تولد خیلی بیشتر از بقیه باباها هواتو داشت الحق که خیلی کمکم میکرد چون تو خیلی گریه میکردی و من به تنهایی نمیتونستم ساکتت کنم چون وقتی شروع میکردی معلوم نبود کی تمومش کنی فیلو از پا در می آوردی .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی